سرمايه گذاري خطرپذير نيازمند قانونگذاري است

گفت وگو با مهرناز حیدری، دبیر انجمن سرمایه گذاری خطرپذیر کشور

سرمايه گذاري  خطرپذير نيازمند قانونگذاري است

«اگرچه تقاضاي تامين مالي از سوي استارتآپها و شرکتهاي دانش بنيان بيشتر از عرضه سرمايه گذاري  خطرپذير در کشور است، اما بايد به اين موضوع هم توجه کنيم که همه استارتآپها و شرکتهاي دانش بنيان آمادگي جذب سرمايه را ندارند. به عبارت ديگر بخشي از اين تقاضا واقعي نيست. لازم است استارتآپها هم به اندازه کافي براي جذب سرمايه آماده باشند.» اينها بخشي از گفته هاي مهرناز حيدري، دبير انجمن سرمايه گذاري  خطرپذير کشور است که در گفتوگو با دانش بنيان به وضعيت ويسيها يا همان شرکتهاي فعال در حوزه سرمايه گذاري  خطرپذير در ايران و چالشهاي پيش روي اين شرکتها ميپردازد. حيدري اعتقاد دارد سرمايه گذاران  خطرپذير آماده پذيرش ريسکهاي «واقعي» استارتآپهاي «واقعي» هستند. يعني استارتآپي که تيمي خوب و «پاي کار» داشته باشد، فقط کپيبرداري از ايده استارتآپ خارجي (و از آن بدتر استارتآپ داخلي) نباشد، ارزش پيشنهادي خوبي براي نيازهاي واقعي جامعه شناسايي کرده باشد و نسبت به کسبوکار و نيازهاي مالي آن واقعبينانه برخورد کند، از نظر سرمايهگذار باارزش است. بنابراين افزايش صرفا کمّي تعداد استارتآپها نميتواند سرمايه گذاران  را مجاب به سرمايه گذاري  کند، بلکه کيفيت استارتآپها براي سرمايه گذاران  اهميت دارد.

  بگذاريد همين ابتدا سرراست بپرسيم که به اعتقاد شما چرا وضعيت ويسيها در ايران چندان مطلوب نيست؟

به اعتقاد من وضعيت صنعت ويسي در ايران نيز همانند ساير صنايع ديگر وابسته به وضع عمومي اقتصاد کشور است. پيش از اين و تا زماني که سرمايه گذاري  در املاک و مستغلات، ارز، صنايع بالادستي و حتي سپرده گذاري در بانک ارزشافزوده بيشتري داشت، عمده سرمايه گذاران  حاضر به ريسک کردن منابع مالي خود در سرمايه گذاري  خطرپذير نبودند، اما در دو، سه سال اخير اتفاقا شاهد علاقه سرمايه گذاران  اعم از حقيقي و حقوقي به سمت سرمايه گذاري  خطرپذير هستيم؛ هرچند هنوز پذيرش ريسک اين نوع سرمايه گذاري  براي بسياري از علاقهمندان دشوار است. علاوه بر اين نوع سرمايه گذاري  نيازمند صبوري براي بازگشت سرمايه است، زيرا حداقل پنج سال طول ميکشد تا سرمايه گذاري  در اين حوزه به ثمر بنشيند. نکته ديگر اين است که اگر ساختار مناسب سرمايه گذاري  خطرپذير را در نظر بگيريم، سرمايه گذاران  عمومي ميبايست بهاصطلاح شرکاي با مسئوليت محدود (LP) بمانند و مستقيما وارد عرصه نشوند و مديريت سرمايه هاي خود را در اختيار اشخاص و شرکتهاي متخصص ويسي (به اصطلاح GPها) قراردهند، زيرا مديريت سرمايه گذاري  خطرپذير نيازمند تخصص، تجربه و شناخت نسبت به حوزه استارتآپهاست، در حالي که بسياري از سرمايه گذاران  عمومي ممکن است نتوانند تعامل سازنده با استارتآپها را تجربه کنند.

موضوع آخر هم بحث توسعه سبد سرمايه گذاري  است. مديريت تخصصي ويسي از طريق ايجاد سبد سرمايه گذاري  با استفاده از منابعي که سرمايه گذاران  عمومي در اختيارشان ميگذارند، ريسک را تا حد زيادي پوشش ميدهد، اما اگر سرمايه گذاران  عمومي شخصا وارد اين عرصه شوند، شايد نتوانند سبد سرمايه گذاري  متنوعي شکل دهند و به اين سبب ريسک کار خود را به طور غيرحرفه اي بالا ميبرند. بنابراين اگرچه تاکنون تمايل از سوي سرمايه گذاران  به حوزه ويسي اندک بوده، اما اخيرا در عمل شاهد ابراز تمايل و علاقه مندي سرمايه گذاران  مختلف به اين حوزه هستيم که اگر سازوکار درستي اتخاذ کنند مسلما بهزودي شاهد توسعه اين صنعت خواهيم بود.

  فکر ميکنيد پيشنياز فعال تر شدن ويسي در ايران چيست؟

براي آنکه عرضه سرمايه گذاري  خطرپذير بيشتر شود بايد شاهد افزايش تعداد نهادهاي سرمايه گذاري  خطرپذير در کشور باشيم؛ بهخصوص افزايش اين نهادها در همه مراحل رشد شرکتهاي نوآور. در حال حاضر توازن سرمايه گذاري  در همه مراحل رشد شرکتهاي نوآور وجود ندارد؛ يکباره همه علاقه مند به راه اندازي شتابدهنده براي مرحله پيش بذري ميشوند، يا تعداد سرمايه گذاران ي که علاقهمند به سرمايه گذاري  در مرحله بذري هستند بيشتر است، ولي براي جذب سرمايه دوره هاي بعدي همان استارتآپها، نهادهاي در دسترس بسيار اندکي وجود دارند. يک دليل عمده ميتواند اين باشد که هنوز ريسک پذيري سرمايه گذاران  براي در اختيار گذاشتن سرمايهشان به مديران ويسيها کم است. در عين حال نهادهاي تخصصي سرمايه گذاري  خطرپذير در کشور که بتوانند مديريت سرمايه گذاري  را بهخوبي انجام دهند (GPها) انگشتشمارند. بنابراين شکل گيري بيش از پيش و متوازن نهادهاي تخصصي سرمايه گذاري  خطرپذير پيشنياز فعالتر شدن اين حوزه است، وگرنه به نظر ميرسد از جهت امکان تزريق سرمايه به اين نهادها مشکل چنداني در ميان سرمايه گذاران  عمومي نداريم.

 فعاليت ويسيها در کدام حوزه کشاورزي، صنعت يا خدمات بيشتر است؟

در حال حاضر عمده سرمايه گذاري  خطرپذير در کشور در حوزه خدمات انجام شده است، در نتيجه بازار بسيار بزرگي را ميتوان براي آن متصور بود. هرچند در حوزه هاي تخصصي زيستفناوري، توليد دارو و مواد پيشرفته نيز سرمايه گذاري هايي صورت پذيرفته است، ولي آنچه ميتواند به توسعه اقتصادي بيشتر بينجامد، ورود سرمايه گذاران  خطرپذير به حوزههاي تخصصي صنعتي در کنار عرصه خدمات است. شيوه مناسب ورود به حوزههاي صنعتي اين است که شرکتها و صنايع بزرگ در کنار فعاليتهاي خود و با بهره گيري از نيروي متخصص «سرمايه گذاري  خطرپذير شرکتي (سيويسي)» راه بيندازند و از توان استارتآپها براي توسعه کسب وکارهاي خود استفاده کنند. اتفاقا پتانسيلهاي زيادي خصوصا در عرصه هاي صنعتي وجود دارد که با هدايت صحيح نوآوران ميتوان به توسعه آنها اميدوار بود.

 به نظر شما فعاليت ويسيها در ايران نيازمند وضع قوانين تازه است؟

متاسفانه در کشور قوانين مهمي که براي سرمايه گذاري  خطرپذير ضروري هستند، تعريف نشده است. اگرچه گفته شد بايد تعداد نهادهاي تخصصي سرمايه گذاري  خطرپذير افزايش يابد، ولي زيرساختهاي قانوني در فضاي سرمايه گذاري  نيز بايد فراهم شود. سرمايه گذاران  خطرپذير در صورتي ميتوانند موفق عمل کنند که سازوکارهاي قانوني خروج از سرمايه گذاري  مانند عرضه سهام يا ادغام و اکتساب به راحتي فراهم باشد. در حال حاضر براي سادهترين اقدامات سرمايه گذاري  دچار چالشهاي پيچيده در اداره ثبت شرکتها، بيمه و ماليات هستيم. در کشورهاي مختلف دنيا معافيتهاي مالياتي ويژه به توسعه سرمايه گذاري  خطرپذير کمک کرده است و سازوکارهاي قانوني ثبت سرمايه گذاري  و بلندمدت بودن آن در صورتهاي مالي پذيرفته شده است، در حالي که ما در بستر قانون تجارت با چالشهاي بسياري مواجه هستيم.

 تاثير افزايش استارتآپها در ميزان خطرپذيري سرمايه گذاران  را چطور ارزيابي ميکنيد؟

اگرچه تقاضاي تامين مالي از سوي استارتآپها و شرکتهاي دانش بنيان بيشتر از عرضه سرمايه گذاري  خطرپذير در کشور است، اما بايد به اين موضوع هم توجه کنيم که همه استارتآپها و همه شرکتهاي دانش بنيان آمادگي جذب سرمايه را ندارند و به عبارت ديگر بخشي از اين تقاضا واقعي نيست. لازم است استارتآپها هم به اندازه کافي براي جذب سرمايه آماده باشند. پاي صحبت سرمايه گذاران  که مينشينيم، از کمبود استارتآپ خوب براي سرمايه گذاري  حرف ميزنند. سرمايه گذاران  خطرپذير آماده پذيرش ريسکهاي «واقعي» استارتآپهاي «واقعي» هستند. استارتآپي که تيمي خوب و «پاي کار» داشته باشد، فقط کپيبرداري از ايده استارتآپ خارجي (و از آن بدتر استارتآپ داخلي) نباشد، ارزش پيشنهادي خوبي براي نيازهاي واقعي جامعه شناسايي کرده باشد و نسبت به کسبوکار و نيازهاي مالي آن واقع بينانه برخورد کند، از نظر سرمايهگذار با ارزش است. بنابراين افزايش صرفا کمّي تعداد استارتآپها، نميتواند سرمايه گذاران  را مجاب به سرمايه گذاري  کند، بلکه کيفيت استارتآپها براي سرمايه گذاران  اهميت دارد.

  چقدر با اعطاي تسهيلات دولتي به استارتآپها و شرکتهاي دانش بنيان موافق هستيد؟

دولتها عمدتا براي توسعه نوآوري و اقتصاد دانشمحور اقدامات متنوعي انجام ميدهند. در ايران هم اگرچه نيت و هدف توسعه اقتصادي کشور از طريق شرکتهاي دانش بنيان بوده است، اما متاسفانه تاکنون بيشترين تاکيد بر اختصاص وام ارزان قيمت به اين شرکتها بوده است که راهکار موثري براي توسعه آنها به شمار نميرود؛ زيرا اعطاي وام ارزان قيمت ممکن است رانت به وجود آورد. همچنين شرکتهاي دانش بنياني که در مراحل اوليه رشد هستند، قادر به بازپرداخت اين وامها نخواهند بود و درعين حال طفيلي و وابسته به منابع ارزانقيمت دولتي بار خواهند آمد و آماده رشد واقعي در بازار واقعي نخواهند بود. در حالي که در ساير کشورها به جاي وام دادن و تامين مالي مستقيم شرکتهاي دانش بنيان و استارتآپها تسهيلاتي براي توسعه سرمايه گذاري  خطرپذير و پوشش ريسک تخصيص داده ميشود، معافيتهاي مالياتي براي سرمايه گذاران  در نظر گرفته ميشود و دولت اقدام به بازارسازي صحيح براي شرکتها ميکند. لذا رويکرد وام دادن که از طريق عمده نهادهاي دولتي و شبهدولتي کشورمان اتخاذ شده است، علاوه بر آنکه در بلندمدت به زيان شرکتهاي دانش بنيان تمام ميشود، توسعه سرمايه گذاري  خطرپذير در کشور را نيز به خطر انداخته است.

  تفاوت عمده فعاليت ويسيهاي داخلي و خارجي را در چه ميدانيد؟

علاوه بر جوان بودن حوزه استارتآپها و شرکتهاي دانش بنيان، حوزه سرمايه گذاري  خطرپذير در کشور نيز جوان است. در عين حال بسياري از سرمايه گذاران  خطرپذير شيوه سرمايه گذاران  خطرپذير خارجي را کپيبرداري ميکنند و نهادهايي که بهتازگي به اين حوزه ورود ميکنند معمولا سعي ميکنند با الهام از شيوه سرمايه گذاران  خطرپذير خارجي فعاليت کنند. البته برخي از سرمايه گذاران  نيز با آزمون و خطا شيوه متناسب سازي شده با وضعيت قوانين و مقررات کشور را اتخاذ کردهاند.

نکته حائز اهميت اين است که بستر قانوني، اجتماعي و فرهنگي متفاوتي ميان کشور ما و ساير کشورها وجود دارد و بدون متناسب سازي امکان فعاليت نيست. تفاوت عمده ميان ويسيهاي داخلي و خارجي در ساختار آنهاست. ساختار صندوقهاي سرمايه گذاري  خطرپذير خارجي مبتني بر مديريت سرمايه از سوي نهاد يا اشخاص متخصص (شريک مديريتي GP) است و با عمر محدودي ايجاد ميشود. ساختار تصميمگيري و جبران خدمت مشخص و به گونهاي است که بيشترين انگيزه را براي مديريت و ايجاد بهترين سبد سرمايه گذاري  و بازدهي به وجود ميآورد، ولي در شرکتهاي سرمايه گذاري  خطرپذير ايراني معمولا مدير نهاد سرمايه گذاري ، جزو سرمايه گذاران  اصلي نيست يا ساختار جبران خدمت آن به خوبي تعريف نشده است. اگرچه سعي شده ساختار صندوقهاي جسورانه بورسي مشابه ساختارهاي بين المللي و در عين حال متناسب با مقررات داخلي باشد، ولي چالشهاي عمومي که در خصوص مکانيزمهاي خروج و نظام تصميم گيري در ويسيهاي داخلي وجود دارد به قوت خود باقي است. با اين حال معيارها و فرايندهاي عملياتي ويسيهاي داخلي و خارجي تا حدود بسيار زيادي مشابهت دارند.

 هم اکنون عمده چالشها و مشکلات ويسيها در کشور چيست و چه راهکارهايي براي حل آنها پيشنهاد ميدهيد؟

مهمترين چالش آماده نبودن بستر قوانين و مقررات براي فعاليت ويسيهاست که عزم بسيار جدي براي تغيير مقررات موجود يا تدوين قوانين موردنياز را از جانب نهادهاي قانونگذار طلب ميکند. پس از آن کمبود نيروي انساني در اين زمينه مشاهده ميشود. در صورتي که بخواهيم تعداد نهادهاي سرمايه گذار خطرپذير را افزايش دهيم، اين مسئله بسيار پررنگتر خواهد شد. چالش ديگر وجود نهادهايي است که همچنان به اعطاي وامهاي ارزانقيمت به شرکتهاي دانش بنيان و استارتآپها معتقدند و نظام عرضه و تقاضا را با ياس ميکنند. همچنين عدم وجود توازن در فعاليت نهادهاي سرمايه گذاري  در مراحل مختلف رشد شرکتهاي نوآور، کمبود نهادهايي که در حوزه تخصصي و فناوري ويژهاي فعاليت کنند و آماده نبودن سرمايه گذاران  براي سرمايه گذاري هاي مشترک از ديگر چالشهاي اين حوزه است.

  پيش بيني شما درباره آينده ويسيها در ايران چيست؟

با وجود همه مشکلات و چالشها، از نظر من آينده سرمايه گذاري  خطرپذير در کشور رو به رشد و روشن است؛ زيرا شاهد هوشمندي استارتآپها و بهبود کارشان هستيم. افزايش فعاليت فرشتگان کسبوکار هم به بهبود عملکرد استارتآپها کمک زيادي خواهد کرد. همچنين توجه نهادهاي سرمايه گذاري  عمومي به اين حوزه بيش از پيش جلب شده است. دولت بالاخره لزوم دور شدن از راهکار ناکارامد «وام دادن» به شرکتها را درک کرده است و اميدواريم به دنبال تسهيل گري در فعاليت سرمايه گذاران  خطرپذير باشد. هرچه شاهد مطرح شدن نمونه هاي موفق سرمايه گذاري  در استارتآپهايمان باشيم، جذابيت آن براي سرمايه گذاران  نيز بيشتر خواهد شد.

منبع: مجله دانش بنیان

کلمات کلیدی
//isti.ir/ZjWf